آثار و برکات اخلاقي - تربيتي سيد الشهداء علیه السلام

شناسه مناسبت : 2488

تعداد بازدید : 693

1- ايجاد اخلاق جديد در جامعه مسلمين‏

اگر ديدي که نابينا و چاه است‏

اگر خاموش بنشنيي گناه است


يکي از آثار و برکات سيدالشهدا (ع) در بعد اخلاقي - تربيتي اين است که قيام او باعث گرديد در جامعه مسلمانان نوعي اخلاق جديد بلند نظرانه پديد آيد و نظر انسان را به زندگي خود و ديگران، دگرگون سازد تا بتواند بدينوسيله جامعه را اصلاح نمايد . و به عبارت ديگر، با خودسازي به ديگر سازي نيز بپردازد.

آري، در آن زماني که بنياد رواني و اخلاقي مردم در هم ريخته و ويران شده بود و اين ويراني شامل رهبران مسلمين و بزرگان آنان نيز شده بود و با اخلاق و شيوه‏اي وحشتناک زندگي مي‏کردند ، امام حسين (ع) يگانه درمان آن حالت بيمار گونه را که در مجتمع مسلمانان مورد قبول واقع شده بود، در قيام آشکار و فرياد درآن سکوت مرگبار ديد. لذا آن حضرت با خون پاک خود و فرزندان و يارانش و با همه اعتبارات احساسي و تاريخي ، حتي شمشير و عمامه جدش رسول خدا (ص) ، وارد مبارزه گرديد تا همه روزنه‏ها و راههاي توجيه را فرو بندد.

سيدالشهدا (ع) نيک دريافته بود که وجدان شکست خورده و اخلاق پست امت را نمي‏توان به وسيله رويارويي ساده دگرگون ساخت، از اين رو با قيام و شهادت خويش ديري نپاييد که اخلاق هزيمت و فرار را به نيرويي عظيم درآورد و اخلاق جديدي به جاي آن جايگزين نمود. براستي شهادت حسين بن علي (ع) تأثير ژرف و شگرفي بر شيعيان ساکن و ساکت بجاي گذاشت ، و سرنوشت غم انگيز نواده پيامبر اکرم (ص) عواطف اخلاقي و مذهبي مردم را بهم ريخت.

در اثر قيام و شهادت امام حسين (ع) موجي در روح مسلمين به وجود آمد، حميت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد،و احساسات بردگي و اسارتي که از اواخر حکومت عثمان و تمام دوره معاويه بر روح جامعه اسلامي حکمفرما بود، تضعيف شد و ترس آنها را فرو ريخت ، خلاصه، ابا عبدالله (ع) به اجتماع اسلامي شخصيت داد.

کربلا و قيام سيدالشهدا (ع) نمايشگاه اخلاق عالي اسلامي و انساني با همه صفات و طراوت آن بود و اين اخلاق را نه به زبان که در عمل به خون پاک خويش بر صفحه ماندگار تاريخ به ثبت رسانيد.


از پا حسين افتاد و ما بر پاي بوديم‏

زينب اسيري رفت و ما بر جاي بوديم


2- احساس گناه در بين مسلمين

يکي ديگر از آثار نهضت و شهادت سيدالشهدا (ع) اين بود که مردم پس از مدت کوتاهي متوجه عدم توانايي و ضعف نفس خود شدند، لذا احساس عميق ندامت و گناه کرده و چنين انديشيدند که براي جبران اين اهمال کاري و غفلت ، و نيز براي طلب بخشايش الهي، بايد جانبازيهاي مشابهي را انجام دهند. و از جمله کارهاي امام زين‏العابدين (ع) اين بود که کوشيد اين احساس گناه را شعله‏ور سازد. از اين رو به گروه انبوهي از مردم کوفه نهيب زده و فرمود:

«اي مردم، شما را به خدا سوگند مي دهم، آيا شما فراموش کرديد که نامه‏ها براي پدرم نوشتيد و چون به سوي شما آمد، به او خدعه و نيرنگ زديد؟! شما با پدرم عهد و پيمان بستيد و با وي بيعت کرديد، اما بيعت خود را شکستيد و او را به قتل رسانديد پس هلاکت بر شما باد و با اين توشه‏اي که به آخرت فرستاديد هلاکت بر شما باد . چه رأي زشت و پليدي را که براي خود پسنديديد! آنگاه که به ديدار پيغمبر خدا (ص) مي‏شتابيد و به شما بگويد: «عترت مرا کشتيد ، هتک حرمت مرا کرديد.» با چه ديده‏اي به او نظر خواهيد کرد؟ و سرانجام به شما خواهد گفت : «از امت من نخواهيد بود» 15.

اين احساس گناه عامل هميشه شعله‏وري بود که مردم را براي شورش و انتقام جويي همواره به جلو مي‏راند.

استاد «عادل اديب» در اين باره مي‏نويسد: شهادت فجيع امام حسين (ع) در کربلا موجي شديد از احساس گناه در وجدان هر مسلماني برانگيخت . آنان پي بردند که مي‏توانستند او را ياري دهند. اما از آن پس که با او براي قيام پيمان بستند، او را ياري نکردند . اين احساس گناه دو جنبه داشت: از يک طرف انسان را وادار مي ساخت که گناهي را که مرتکب شده با کفاره بشويد، و از طرف ديگر نسبت به کساني که او را به ارتکاب چنين گناهي واداشته بودند، احساس کينه و نفرت کند. به طوري که انگيزه انقلابهاي متعددي که در اثر قتل امام (ع) برپا شد، همان کفاره ياري نکردن به حضرت او، و انتقام گرفتن از امويان بود .

مقدر چنين بود که آتش اين احساس گناه، پيوسته برافروخته بماند و انگيزه انتقام از بني اميه در هر فرصت به انقلاب و قيام بر ضد ستمگران منتهي گردد. 16

باري ، بر اثر شهادت امام حسين (ع) اين آيه شريفه مصداقي روشن يافت:

«و يوم يعض الظالم علي يديه » . 17

و روزي که ستمکار دستهاي خود را از پشيماني مي‏گزد.


3-ازدياد محبوبيت سيد الشهداء (ع) و خاندان وحي‏


سؤمين اثر مهم تربيتي قيام و شهادت سيدالشهداء (ع) ، بالا بردن محبوبيت خاندان حضرت علي (ع) در اجتماع اسلامي و شناساندن بيشتر و بهتر آنان به مردم بوده است .

مسئله داشتن محبوبيت و قبضه کردن افکار اجتماع از مسائل حياتي و مهمي است که همواره مورد نظر حکومتها بوده و هست . حکومتها هر چند به طور اکثر تکيه گاه بزرگي جز قدرت ندارند، اما به خوبي مي دانند که نيرومندتر از قدرت نظامي ، جايگاهي است که در دلهاي مردم مي‏باشد، وسعي دارند آن را براي خويش به دست آورند . معاويه نيز با همه تلاشهاي شيطاني خود به طور کلي مي خواست دو چيزرا به دست آورد: يکي محبوبيت بخشيدن به خاندان و شجره خبيثه بني اميه ، و ديگري سقوط خاندان و شجره طيبه حضرت علي (ع) از محبوبيت . متأسفانه معاويه در اين تلاش خود موفقيت بسياري هم کسب کرد. اما با ظهور حماسه حسيني و جانبازيهاي مردان راستين خدا، نفوذ معنوي و اعتبار روحاني عميقي براي سيدالشهدا و اهل بيت (ع) ايجاد نمود . به طوري که هر چه از آن واقعه مي گذشت مردم بيشتري به خاندان حضرت علي (ع) جذب مي‏شدند اين محبوبيت رفته رفته چنان بالا گرفت که عده‏اي براي خونخواهي و به نام هوا داران از خاندان رسول خدا (ص) دست به قيام زدند.

آري ، اگر حسين بن علي (ع) پيش از نهضت مردانه‏اش به عنوان امام وقت و سبط پيغمبر و فرزند علي و فاطمه، و بزرگترين شخصيت از خاندان وحي شناخته مي‏شد، پس از قيام با حفظ مقامات سابق، به نام عاليترين و کاملترين نمونه مردانگي و مجاهدت و فداکاري در راه خدا و حقيقت شناخته شد.

«مسيوماربين آلماني» در اين خصوص مي‏نويسد: «مهمترين اثر اين نهضت اين بود که رياست روحاني که در عوالم سياست اهميت شاياني داشت، مجدداً به دست بني‏هاشم افتاد، و به ويژه در بازماندگان حسين (ع) مسلم گرديد، و چندي طول نکشيد که (حکومت) ظلم و جور معاويه و جانشيان او منهدم شد و در کمتر از يک قرن قدرت از بني اميه سلب گرديد. منهدم شدن (قدرت) بني اميه به قسمي شد که امروز نام و نشاني از آنها نمودار نيست و اگر در متن کتب تاريخي نامي از اين قوم ذکر شده در تعقيب آن هزاران نفرين و ناسزا هم نوشته شده است، واين نيست مگر به واسطه قيام امام حسين (ع) و ياران با وفاي او » 18.

عليرضا رجالي تهراني

--------------------------------------------------------------------------------

پي نوشتها:

15 سيرهء امامان , سيد محسن امين , ص 188

16 زندگاني تحليلي پيشوايان ما, عادل اديب , ص 149

17 سورهء فرقان , آيه 27

18 نقل از کتاب درسي که حسين به انسانها آموخت شهيد هاشمي نژاد, ص 445