فضايل و مناقب امام حسين عليه السلام

شناسه نوشته : 4144

1370/01/01

تعداد بازدید : 1096

فضايل و مناقب امام حسين عليه السلام       سيد محسن امين


امام حسين (ع) در سايه عنايت و تربيت رسول الله (ص)، فصيح‏ترين مرد عرب قرار گرفت.پدرش امير المؤمنين (ع)، کسي که سخن او پس از پيامبر (ص) بالاتر از کلام مخلوق و پايين‏تر از کلام خالق بود.مادرش فاطمه زهرا (س) که خود از چشمه نطق و بيان پدرش رسول خدا (ص) سيراب گشته بود.بنابراين جاي شگفتي نيست، که بگوييم هيچ کس در فصاحت و بلاغت به پايه آن حضرت نمي‏رسيد.خطابه او در روز عاشورا که مصائب و مشکلات سراسر وجودش را احاطه کرده و غم و اندوه از هر سو وي را در تنگنا قرار مي‏داد، با اين وصف هرگز نلرزيد و اضطراب و پريشاني به خود راه نداد، و اين خود نشانگر آن است که بيان او فصيح‏تر و سخن او بليغ‏تر از هر کس بوده است، و در اجتماع مردم کوفه با دلي قوي و قلبي ثابت و بياني گويا به سخن پرداخت، چنان که گويي بيانش چون سيلي است خروشان که دشمن را از پا در مي‏آورد.سخني که در بلاغت و رسايي کلام تا آن زمان هرگز شنيده نشده و بعدا نيز شنيده نخواهد شد.تا آنجا که دشمن او با شنيدن سخنان کوبنده او مردم را از اين امر بازداشت و گفت: واي بر شما .او فرزند همان پدر است.به خدا قسم، چنانچه يک بار ديگر بدين ترتيب براي شما سخن بگويد، هرگز قادر به آزار و يا محاصره او نخواهيد بود.

قهرمان مبارزه با ظلم و ستم
امام حسين (ع) تنها قهرماني است که در مبارزه با ستم و مقاومت در برابر ظلم و آسان شمردن مرگ در راه حق و عزت و شرافت انساني گوي سبقت را از ديگران ربوده است، و درباره او ضرب المثلها ساخته و در ياد او قهرماناني به وجود آمده است.در بزرگي و بلندي مقام والاي او، کتابها طبع و نشر شده و خطابه‏ها ايراد گرديده و اشعار بسياري سروده‏اند.

او بزرگ مردي است که هر فرد آزاده‏اي که داراي همتي بلند باشد و در هر عصر و زمان بخواهد در برابر ظلم و بيدادگري ايستادگي کند شايسته است که از آن حضرت پيروي نمايد و در مکتب وي درس زندگي بياموزد، و آن کس که از ذلت و خواري گريزان و پذيراي ظلم و ستم نيست مي‏بايست در جاده آن حضرت گام سپارد.

فداکاري و از خود گذشتگي امام حسين (ع) چنان بود که عقول را به حيرت واداشت و دلها را به دهشت انداخت و نفوس بشري را از خود بي خود ساخت و قلبها را اسير خود کرد.

کدام قهرماني را مي‏شناسيد که در بزرگي و بلندي مقام و در مبارزه با ستم اين گونه در برابر ظلم بايستد و هرگز سستي به خود راه ندهد.کدام بزرگ‏مردي را سراغ داريد که اين چنين عقول و ارواح و قلوب جهانيان را مسخر خود سازد.در ميان ملل جهان هرگز همانند او و حتي مشابه اين پيشواي بزرگ ديده نشده است.

چنان که مي‏بينيم، در قرنهاي عديده و نسلهاي متوالي عظمت امام حسين بن علي (ع) جهانيان را به شگفتي و حيرت واداشته، تا آنجا که نداي الهي او همچنان جاويد و سرمدي باقي مانده است.او که به تاريخ مبارزه و جهاد مردان حق جلوه ابدي و شکوه جاوداني بخشيد، از بيعت با يزيد بن معاويه امتناع ورزيد، بدين علت که وي را مردي ميگسار و سرگرم کنيزان و رامشگران و بازي با ميمونها مي‏دانست و امام معتقد بود کسي که به کفر و الحاد تظاهر کند و دين را مورد تحقير و تمسخر قرار دهد، هرگز شايسته حکومت بر مسلمانان نخواهد بود.چنان که به مروان بن حکم مي‏فرمايد: زماني که امت اسلامي به اين مصيبت گرفتار آيد و مردي چون يزيد حکومت مسلمين را در دست گيرد با اسلام بايد خداحافظي کرد، و در جاي ديگر به برادر خود محمد بن حنفيه مي‏گويد:

به خدا سوگند، چنانچه در تمام جهان براي من هيچ گونه جايگاه و پناهگاهي وجود نداشت، باز هم اعلام مي‏کردم که زير بار بيعت با يزيد بن معاويه نخواهم رفت.

ذکر اين نکته لازم است که آن حضرت، موقعي اين سخن را بيان داشت که اگر با يزيد بيعت مي‏کرد، امکانات فراوان و لذايذ بي‏شماري در اختيارش قرار مي‏دادند و به تعظيم و تکريم وي مي‏پرداختند.ايادي حکومت وي را گرامي مي‏داشتند و هرگز با اراده و فرمان او مخالفت نمي‏کردند، و اين، بدان جهت بود که يزيد، به مقام و منزلت او در ميان مسلمين به خوبي آگاه بود.از يک سو از مخالفت با او به شدت در هراس بود، و از سوي ديگر هشدار معاويه که قبلا به فرزند خود يزيد درباره امام حسين (ع) داده و وي را از مخالفت با امام بر حذر داشته بود، او را نگران مي‏ساخت.

امام حسين بن علي (ع) که بر تمام علايق و لذايذ حيات پانهاده و هدفش مبارزه با ظلم بود، از اين امر امتناع ورزيد و زير بار بيعت با يزيد نرفت و فرمود:

ما اهل بيت پيامبر و منبع وحي و رسالت هستيم و خاندان ما مرکز رفت و آمد فرشتگان است .خداوند ما را در آفرينش بر ديگران مقدم داشت، و ختم نبوت را در خانواده ما قرار داد .در حالي که يزيد مردي فاسق و شرابخوار و قاتل است، و هرگز کسي همانند من با يک چنين فردي بيعت نخواهد کرد.

بدين ترتيب امام حسين (ع) با خانواده، همسر و فرزندان خود از مدينه خارج گشت و راه اصلي را در پيش گرفت.اهل بيت آن حضرت به وي گفتند، بهتر است از راه ديگري حرکت کنيد تا از دستيابي ديگران مصون باشيد.امام (ع) از اين امر خودداري کرد.بزرگواري او بالاتر از اين بود که ناتواني و هراسي از خود نشان دهد.پس در پاسخ آنها گفت: به خدا قسم، هرگز از راه اصلي خارج نخواهم شد، تا آنچه را که اراده خداوندي است انجام گيرد.

زماني که حر بن يزيد رياحي در برابر امام حسين (ع) ايستاد و گفت: من به تو هشدار مي‏دهم، چنانچه جنگ را آغاز کني، ما نيز مبارزه خواهيم کرد، و جان خود را از دست خواهي داد، آن حضرت قاطعانه پاسخ مي‏دهد و به وي خاطر نشان مي‏سازد که مرگ در راه حق و رسيدن به عزت و شرف از هر چيز آسان‏تر است، و ادامه داده به وي مي‏گويد: تو مرا به مرگ تهديد مي‏کني.آيا کار شما بدينجا کشيده که به کشتن من اقدام کنيد؟

باز هم مي‏گويم پاسخ من همان است که برادر اوس گفته است.به اين ترتيب که وي تصميم گرفت به ياري رسول الله ص برود.در اين اثنا پسر عمويش وي را از کشته شدن بيم داد و گفت: به کجا مي‏روي؟ تو در اين راه کشته خواهي شد.پس در پاسخ پسر عموي خود اشعاري به اين شرح گفت:

سامضي و ما بالموت عار علي الفتي

اذا ما نوي حقا و جاهد مسلما

اقدم نفسي لا اريد بقاءها

لتلقي خميسا في الوغي و عرمرما

فان عشت لم اندم و ان مت لم الم

کفي بک ذلا ان تعيش فترغما

به من مي‏گوييد، مرو، اما خواهم رفت.مي‏گوييد کشته مي‏شوم.مگر مردن براي يک جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است که هدف انسان پست باشد و بخواهد براي آقايي و رياست کشته بشود که مي‏گويند به هدفش نرسيد.اما براي آن کسي که به منظور اعلاي کلمه حق و در راه حق کشته مي‏شود که ننگ نيست.زيرا در راهي قدم برمي‏دارد که صالحين و بندگان شايسته خدا قدم برداشته‏اند.پس چون در راهي قدم برمي‏دارد که با يک آدم هلاک شده بدبخت و گناهکار مانند يزيد مخالفت مي‏کند بگذار کشته بشود.

من جان خود را فدا مي‏کنم و هرگز بقاي آن را خواستار نيستم، و به زودي در ميدان جنگ شرکت خواهم کرد.شما مي‏گوييد کشته مي‏شوم يکي از اين دو حال بيشتر نيست، يا زنده مي‏مانم يا کشته مي‏شوم.چنانچه زنده ماندم پشيمان نيستم و کسي نمي‏گويد، تو چرا زنده ماندي.و اگر در اين راه کشته بشوم، احدي در دنيا مرا ملامت نخواهد کرد، اگر بداند که در چه راهي رفته‏ام.در حالي که براي بدبختي و ذلت تو کافي است که زندگي بکني اما دماغت را به خاک بمالند.

حسين بن علي (ع) فرمود: با صراحت مي‏گويم.وحشت و ترس از مرگ براي من هرگز معني و مفهومي ندارد و به خاطر پايدار ماندن مباني شرف و فضيلت و پيروز گرداندن حق و عدل چيزي را آسان‏تر از مرگ نمي‏يابم.

مرگ در راه عزت و شرف را حيات جاويد مي‏بينم و زندگي با ذلت و خواري چيزي جز مرگ نخواهد بود.

و باز ادامه داده مي‏گويد: آن کس که مرا از کشته شدن بيم مي‏دهد چه خطا و اشتباه بزرگي مرتکب شده و چه گمان نابجايي دارد.شرافت و عزت و همت من بالاتر از آن است که با ترس و وحشت از مرگ تن به ذلت و خواري دهم، و خود را از ميدان مبارزه با ظلم و ستم دور سازم .و باز بدانها خاطر نشان مي‏سازد که بالاترين اقدامي که مي‏توانيد انجام دهيد کشتن من است، و من مي‏گويم، مرگ در راه خدا چه گوارا و شيرين است، اما نابودي مجد و بزرگواري و عزت من، براي شما هرگز امکان پذير نخواهد بود.پس بدين ترتيب مرا از کشته شدن چه باک؟

او کسي است که مي‏فرمايد: «موت في عز خير من حياة في ذل»

مردن با عزت و شرافت از زندگي با ذلت به مراتب بهتر است.

از شعارهاي روز عاشوراي امام حسين (ع) در واقعه کربلا يکي اين است:

الموت خير من رکوب العار

و العار اولي من دخول النار

و الله من هذا و ذا جاري

مرگ بهتر از ننگ و ننگ نيز به مراتب بهتر از آتش است، خداوند بر هر يک از اين دو ناظر خواهد بود.

و آنگاه که در کربلا وي را از هر طرف به محاصره درآورده و به او پيشنهاد مي‏کنند که تسليم حکومت شود و بيعت با يزيد را گردن نهد.وي با تندي مي‏گويد: به خدا قسم که من هرگز بيعت با يزيد را نمي‏پذيرم.من هرگز نه دست ذلت به شما مي‏دهم و نه مانند بردگان فرار مي‏کنم.

آري اين حسين بن علي است که مرگ را بر زندگي با ذلت ترجيح مي‏دهد، و براي رهايي از ننگ کشته شدن را انتخاب مي‏کند.او در مقابل لشگر دشمن مي‏ايستد و فرياد مي‏زند اين زنازاده پسر زنا زاده (عبيد الله زياد) مرا بر سر دوراهي نگاه داشته است.مرگ يا ذلت.آيا من تن به ذلت بدهم؟ هيهات که ما زير بار ذلت برويم! هرگز من تن به خواري نمي‏دهم.خدا و رسول و کساني که در دامانهاي پاکيزه تربيت يافته‏اند، پستي را نمي‏پسندند.دور باد ذلت از کساني که صاحب روح منيع و بيني غيرتمندند.ما هرگز بندگي فرومايگان را بر قتلگاه کريمان و رادمردان اختيار نمي‏کنيم و مرجح نمي‏داريم.

امام حسين (ع) با فداکاري و جانبازي به سوي مرگ مي‏رود.فرزندان و کودکان و خانواده خود را همراه مي‏برد، تا با جانبازي و وفاداري به عهد خود از دين جدش با آغوشي باز و روحي بخشنده و گذشت و بي آنکه کمترين ترديدي به خود راه دهد، پاسداري و نگهباني کند.و چنان که گويي سخنش از دل برمي‏خيزد در برابر دشمن مي‏ايستد و مي‏گويد:

ان کان دين محمد لم يستقم

الا بنفسي فيا سيوف خذيني

چنانچه دين محمد ص جز با کشتن من پايدار نمي‏ماند، پس اي شمشيرها بر فرق من فرود آييد .

مدايني مي‏گويد: موقعي که امام حسن (ع) با معاويه پيمان صلح را امضا کرد.امام حسين (ع) رو کرد به او و گفت: اين قرار داد براي من سخت ناگوار است.بهتر آن بود که همان روش پدرم علي (ع) را به اجرا در مي‏آوردي.تا آنجا که برادرم به ناچار به اين امر تن در داد .و صلح با معاويه را پذيرفت.و من هرگز خوشنود نبوده و همانند کسي که بيني او را ببرند و او درد و رنج را تحمل کند، از برادر خود اطاعت و پيروي کردم و از جان و دل پذيرفتم .ابن ابي الحديد مي‏نويسد:

سرور آزادگان و قهرمان مبارزه با ظلم و ستم و تنها کسي که درس بزرگواري و علو همت به همه انسانها بياموخت، و در برابر زندگي توأم با ذلت، مرگ در سايه شمشير را انتخاب کرد، ابو عبد الله حسين بن علي بن ابي طالب (ع) بود.هر چند که به وي پيشنهاد کردند و گفتند که خود و يارانش در امان خواهند بود.اما او زير بار اين ذلت نرفت و ننگ را از خود دور ساخت.او با اينکه به خوبي مي‏دانست که ابن زياد وي را نخواهد کشت.با اين وصف بکوشيد تا از ديدار با ابن زياد، همراه با خواري به شدت دوري جويد.و اين تنها حسين بن علي (ع) بود که زير بار ستم نرفت و مرگ را برگزيد.و من از يحيي بن زيد علوي بصري که خود عالمي وارسته بود شنيدم که مي‏گفت: اشعار ابي تمام که گويند درباره محمد بن حميد طائي سروده بايستي اذعان کرد که حسين بن علي (ع) را در نظر داشته است:

و قد کان فوت الموت سهلا فرده

اليه الحفاظ المر و الخلق الوعر

و نفس تعاف الضيم حتي کأنه

هو الکفر يوم الروع او دونه الکفر

فأثبت في مستنقع الموت رجله

و قال لها من تحت اخمصک الحشر

تردي ثياب الموت حمرا فما اتي

لها الليل الا و هي من سند س خضر

ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه نيز آورده است:

کدام قهرماني را مي‏شناسيد که همانند حسين بن علي (ع) اين گونه از خود شجاعت و شهامت نشان داده باشد.چنان که درباره‏اش گفته‏اند، در واقعه کربلا آنگاه که همه برادران و فرزندان و ياران خود را از دست داد، با اين وصف چون شير مي‏غريد و سواران نامي را به خاک هلاکت مي‏انداخت.کدام قهرماني را مي‏شناسيد که اندکي زير بار ستم نرفته باشد و همانند او در برابر ستمگران تسليم نگردد.و با اينکه به وي امان دادند، باز هم جهت نابودي ستم و ستمگران در ميدان نبرد بر دشمن بتازد.فرزندان و برادران و ياران خود را در اين راه فدا کند، و سرانجام خود نيز به شهادت برسد.

حسين بن علي (ع) بزرگ مردي است که بايد قوم عرب وي را پيشواي خود قرار دهند و همه کس درس شهامت و مبارزه با ظلم را از آن حضرت بياموزند.

شجاعت امام حسين (ع)
اما درباره شجاعت و دليري امام حسين (ع) همين بس که نه تنها تا کنون نظير آن از هيچ سردار جنگي و هيچ قائد و پيشوايي ديده نشده بلکه در آينده و الي الابد نيز ديده نخواهد شد.

او کسي بود که در ميدان نبرد همچنان با پايداري و استقامت به مبارزه پرداخت و در نبردي عظيم با ظلم و کفر و تحمل رنج و ناراحتي بسيار دشمن را نابود ساخت و سرانجام خود نيز به شهادت رسيد.برخي از راويان درباره او گفته‏اند: در بلندي مقام و شخصيت انساني در هيچ دوره و زماني مانند حسين بن علي (ع) ديده نشده است.وي با اينکه فرزندان و خاندان و يارانش به شهادت رسيده و از هر سو درمانده گشته بود، با اين وصف خود با قلبي استوار و روحي قوي و شهامتي بي نظير جنگ را ادامه مي‏داد.به خدا قسم هرگز در گذشته و حال همانند او ديده نشده است.

هر چه افراد دشمن وي را محاصره مي‏کردند و کار را بر او سخت‏تر مي‏ساختند، او نيز با شمشير بران خود از چپ و راست به آنان هجوم مي‏برد و بر قلب دشمن مي‏تاخت، چنان که گويي همه آنها چون گوسفنداني از برابر آن حضرت مي‏گريختند او بر صفوف دشمن حمله مي‏برد، و آنها نيز همچون دسته‏هاي ملخ به اطراف ميدان نبرد مي‏گريختند.

او بود که در لحظات پايان جنگ در حالي که سراسر بدنش مجروح گشته و از اسب بر زمين افتاده بود، باز هم با پاي پياده همچون سواري شجاع نبرد را ادامه و افراد دشمن را به شدت در فشار و سختي قرار داد و پهلوانان را ناتوان ساخت.در اين اثنا رو کرد به سپاه دشمن و گفت: آيا اين همه جمعيت سزاوار است که بر يک نفر حمله بريد؟

اوست که در لحظات بين مرگ و زندگي، چنان بيم و هراسي در ميان پهلوانان انداخت، و آنگاه که خولي، تصميم گرفت که سر مبارک آن حضرت را از تن جدا سازد، ترس و وحشت وي را فرا گرفت و لرزه بر اندامش افتاد و ضعف و ناتواني بر وجودش مستولي شد.

شاعر معروف، سيد حيدر حلي درباره او چنين مي‏گويد:

عفيرا متي عاينته الکماة

يحتطف الرعب الوانها

فما اجلت الحرب عن مثله

قتيلا يجبن شجعانها

امام حسين (ع) تنها کسي است که هرگونه رنج و مصيبت را با شکيبايي و صبر تحمل کرد و در برابر نيزه‏ها و شمشيرها و خنجرها بايستاد.زره آن حضرت از شدت پرتاب تيرها همچون پوست خار پشت گشته بود، تا آنجا که گويند يکصد و بيست نيزه بر لباس آن حضرت وجود داشت و بر بدن مطهرش سي و سه تير و سي و چهار زخم در اثر ضربت شمشير ديده مي‏شد.

کتاب: سيره معصومان، ج 4، ص 80

نويسنده: سيد محسن امين

ترجمه: علي حجتي کرماني