اعمال شب و روز پانزدهم ماه رجب

شناسه نوشته : 3994

1370/01/01

تعداد بازدید : 1196

اعمال شب نيمه ماه رجب
شب شريفي است و در آن چند عملست اوّل غسل دوّم احياء آن به عبادت چنانکه علاّمه مجلسي فرموده سيّم زيارت امام حسين عليه السلام چهارم شش رکعت نماز که در شب سيزدهم ذکر شد پنجم سي رکعت نماز در هر رکعت حمد و ده مرتبه توحيد و اين نماز را سيد از حضرت رسول صَلَّي اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله نقل کرده با فضيلت بسيار ششم دوازده رکعت نماز هر دو رکعت بيک سلام و در هر رکعت هر يک از سوره حمد و توحيد و فلق و ناس و آية الکرسي و قَدْر را چهار مرتبه بخواند و بعد از سلام چهار مرتبه بگويد اَللّهُ اَللّهُ رَبّي لا اُشْرِکُ بِهِ شَيْئا وَلا اَتَّخِذُ مِنْ دُونِه وَلِيّا و هر چه مي خواهد بخواند و اين نماز را بدين طريق سيّد از حضرت صادق عليه السلام روايت کرده و لکن شيخ در مصباح فرموده روايت کرده داود بن سرحان از حضرت صادق عليه السلام که فرمود بجا مي آوري در شب نيمه رجب دوازده رکعت نماز مي خواني در هر رکعت حمد و سوره و چون فارغ شدي از نماز مي خواني بعد از آن حمد و معوذتين و سوره اخلاص و آية الکرسي را چهار مرتبه و مي گوئي بعد از آن سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَکْبَرُ چهار مرتبه پس مي گوئي اَللّهُ اَللّهُ رَبّي لا اُشْرِکُ بِهِ شَيْئا وَما شاَّءَ اللّهُ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِيِّ الْعَظيمِ و در شب بيست و هفتم نيز مثل اين را بجا مي آوري.

اعمال روز نيمه رجب
روز مبارکي است و در آن چند عمل است:

اوّل غسل
دوّم زيارت حضرت امام حسين عليه السلام از ابن ابي بصير منقول است که گفت سؤال کردم از حضرت امام رضاعليه السلام که در چه ماه زيارت کنيم امام حسين عليه السلام را فرمود در نيمه رجب و نيمه شعبان
سيّم نماز سلمان به نحوي که در روز اوّل گذشت
چهارم چهار رکعت نماز بخواند و بعد از سلام دست خود را پهن کند و بگويد اَللّهُمَّ يا مُذِلَّ کُلِّ جَبّارٍ
خدايا اي خوارکننده هر ستمکار سرکش
وَيا مُعِزَّ الْمُؤْمِنينَ اَنْتَ کَهْفي حينَ تُعْيينِي الْمَذاهِبُ
و اي عزت بخش مؤ منان تويي پناهگاه من در آن هنگام که از راهها وامانده شوم
وَاَنْتَ بارِئُ خَلْقي رَحْمَةً بي وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقي غَنِيّاً وَلَوْ لا رَحْمَتُکَ
و تويي که از روي مهري که به من داشتي به خلقت من دست زدي در صورتي که از خلقتم بي نياز بودي و اگر مهر تو نبود
لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکينَ وَاَنْتَ مُؤَيِّدي بِالنَّصْرِ عَلي اَعْداَّئي وَلَوْ لا نَصْرُکَ اِيّايَ
بطور مسلم من در زمره نابودان بودم و تويي که مرا بوسيله ياري دادن بر دشمنانم کمک دهي و اگر ياري تو نبود
لَکُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحينَ يا مُرْسِلَ الرَّحْمَةِ مِنْ مَعادِنِها
بطور حتم من از رسوايان بودم اي فرستنده رحمت از معدنهاي آن
وَمُنْشِئَ الْبَرَکَةِ مِنْ مَواضِعِها يا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالشُّمُوخِ
و اي پديد آرنده برکت از جاهاي آن اي که مخصوص داشت خود را به بلندي مقام
وَالرِّفْعَةِ فَاَوْلِياَّؤُهُ بِعِزِّهِ يَتَعَزَّزُونَ وَيا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوکُ نيرَ
و رفعت و از اينرو دوستانش به عزت او عزيز گردند و اي که پادشاهان طوق مذلت را براي او
الْمَذَلَّةِ عَلي اَعْناقِهِمْ فَهُمْ مِنْ سَطَواتِهِ خاَّئِفُونَ اَسئَلُکَ بِکَيْنُونِيَّتِکَ
بر گردن نهاده اند و از سطوتهاي او ترسانند از تو خواهم به حق بود کردنت
الَّتِي اشْتَقَقْتَها مِنْ کِبْرِياَّئِکَ وَاَسئَلُکَ بِکِبْرِياَّئِکَ الَّتِي اشْتَقَقْتَها مِنْ
که آنرا از کبرياي خود جدايش کردي و از تو خواهم به حق کبريايت که آن را از عزتت
عِزَّتِکَ وَاَسئَلُکَ بِعِزَّتِکَ الَّتِي اسْتَوَيْتَ بِها عَلي عَرْشِکَ فَخَلَقْتَ بِها
برگرفتي و از تو خواهم به حق عزتت که بوسيله آن بر عرش مستولي گشتي و بدان سبب
جَميعَ خَلْقِکَ فَهُمْ لَکَ مُذْعِنُونَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ

همه خلق خود را آفريدي و همه به خدائيت اعتراف دارند که درود فرستي بر محمد و خاندانش.
روايت است که هر صاحب غمي اين دعا را بخواند حقّ تعالي او را از اندوه و غم آسايش بخشد.

عمل امّ داوود
پنجم عمل امّ داوود که عمده اعمال اين روز است و براي برآمدن حاجات و کشف کُرُبات و دفع ظلم ظالمان مؤثّر است و کيفيّت آن بنا بر آنچه در مصباح شيخ است آنست که چون خواهد اين عمل را بجا آورد روزه بگيرد روز سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم را پس در روز پانزدهم نزد زوال غسل کند و چون وقت زوال داخل شود نماز ظهر و عصر را بجا آورد در حالتيکه رکوع و سجودشان را نيکو کند و در موضع خلوتي باشد که چيزي او را مشغول نسازد و انساني با او تکلّم ننمايد پس چون از نماز فارغ شود رو به قبله کند و بخواند حمد را صد مرتبه و سوره اخلاص را صد مرتبه و آية الکرسي را ده مرتبه و بعد از اينها بخواند سوره انعام و بني اسرائيل و کهف و لقمان و يَّس و صافّات و حَّم سجده و حمعسق و حم دخان و فتح و واقعه و مُلْک و ن وَ اِذَا السَّماَّءُ انْشَقَّتْ و ما بعدش را تا آخر قرآن و چون از اينها فارغ شود بگويد در حالتي که رو به قبله باشد صَدَقَ اللّهُ الْعَظيمُ الَّذي لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ذُو الْجَلالِ
درست فرمود خداي بزرگي که معبودي جز او نيست زنده و پاينده و صاحب
وَالاِْکْرامِ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ الْحَليمُ الْکَريمُ الَّذي لَيْسَ کَمِثْلِهِ شَيْءٌ
جلالت و بزرگواري است بخشاينده و مهربان بردبار و کريم است آنکه مانندش چيزي نيست.
وَهُوَ السَّميعُ الْعَليمُ الْبَصيرُ الْخَبيرُ شَهِدَ اللّهُ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ
و او شنوا و دانا و بينا و آگاه است ، گواه است خدا که معبودي جز او نيست
وَالْمَلاَّئِکَةُ وَاُولوُا الْعِلْمِ قاَئِماً بِالْقِسْطِ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَکيمُ
و فرشتگان و دانشوران گواهي داده اند که خدايي جز او نيست که عدالت بدو پايدار است و او عزيز و حکيم است
وَبَلَّغَتْ رُسُلُهُ الْکِرامُ وَاَنَا عَلي ذلِکَ مِنَ الشّاهِدينَ اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ
و پيمبران بزرگوارش نيز آنرا به مردم رساندند و من بر اين مطلب گواهي دهم خدايا از آن تو است ستايش
وَلَکَ الْمَجْدُ وَلَکَ الْعِزُّ وَلَکَ الْفَخْرُ وَلَکَ الْقَهْرُ وَلَکَ النِّعْمَةُ
و از آن تو است مجد و براي تو است عزت و خاص تو است افتخار و شايسته تو است قهر و سطوت و مخصوص تو است نعمت
وَلَکَ الْعَظَمَةُ وَلَکَ الرَّحْمَةُ وَلَکَ الْمَهابَةُ وَلَکَ السُّلْطانُ وَلَکَ الْبَهاَّءُ
وازآن تواست عظمت و مخصوص تو است رحمت و براي تو است شکوه و خاص تو است سلطنت و از آن تو است درخشندگي
وَلَکَ الاِْمْتِنانُ وَلَکَ التَّسْبيحُ وَلَکَ التَّقْديسُ وَلَکَ التَّهْليلُ وَلَکَ
و مخصوص تو است نعمت بخشي و براي تو است پاکي و از آن تو است پاکيزگي و براي تو است يکتايي و مخصوص تو است
التَّکْبيرُ وَلَکَ ما يُري وَلَکَ ما لا يُري وَلَکَ ما فَوْقَ السَّمواتِ الْعُلي
بزرگي و ملک تو است آنچه ديده شود و آنچه ديده نشود و از تو است آنچه بالاي آسمانهاي بلند است
وَ لَکَ ما تَحْتَ الثَّري وَلَکَ الاْرَضُونَ السُّفْلي وَلَکَ الاْ خِرَةُ
و از تو است آنچه زير زمين است و از تو است زمينهاي زيرين و از آن تو است دنيا و آخرت
وَالاُْولي وَلَکَ ما تَرْضي بِهِ مِنَ الثَّناَّءِ وَالْحَمْدِ وَالشُّکرِ وَ النَّعْماَّءِ
و مخصوص تو است آن و حمد و ثنا و شکري که تو بپسندي و آنچه نعمت است نيز از تو است
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي جَبْرَئيلَ اَمينِکَ عَلي وَحْيِکَ وَالْقَوِيِّ عَلي اَمْرِکَ
خدايا درود فرست بر جبرئيل امين بر وحي تو و نيرومند در کار تو
وَالْمُطاعِ في سَمواتِکَ وَمَحالِّ کَراماتِکَ الْمُتَحَمِّلِ لِکَلِماتِکَ
و آنکس که در آسمانها و جايگاههاي کرامتهايت فرمانش برند آن کس که سخنان تو را برساند
النّاصِرِ لاَِنْبِياَّئِکَ الْمُدَمِّرِ لاِعْداَّئِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي ميکائيلَ مَلَکِ
ياور پيمبرانت و سرنگون کننده دشمنانت خدايا درود فرست بر ميکائيل فرشته
رَحْمَتِکَ وَالْمَخْلُوقِ لِرَاءْفَتِکَ وَالْمُسْتَغْفِرِ الْمُعينِ لاِهْلِ طاعَتِکَ
رحمتت و آفريده شده براي بردن مهرت و آمرزش خواه و کمک کار فرمانبرانت
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي اِسْرافيلَ حامِلِ عَرْشِکَ وَصاحِبِ الصُّورِ الْمُنْتَظِرِ
خدايا درود فرست بر اسرافيل حمل کننده عرشت و صاحب صور آنکه چشم به راه
لاِمْرِکَ الْوَجِلِ الْمُشْفِقِ مِنْ خيفَتِکَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي حَمَلَةِ الْعَرْشِ
دستور تو است و نگران و بيمناک است از ترس تو خدايا درود فرست بر حاملين پاکيزه عرش
الطّاهِرينَ وَعَليَ السَّفَرَةِ الْکِرامِ الْبَرَرَةِ الطَّيِّبينَ وَعَلي مَلاَّئِکَتِکَ
و بر سفيران گرامي و آن نيکان پاک و بر فرشتگان
الْکِرامِ الْکاتِبينَ وَ عَلي مَلاَّئِکَةِ الْجِن انِ وَخَزَنَةِ النّير انِ وَمَلَکِ
بزرگوار نويسنده و بر فرشتگان بهشت و نگهبانان دوزخ و فرشته
الْمَوْتِ وَالاْعْوانِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي اَبينا آدَمَ
مرگ و کمک کارانش اي صاحب جلالت و بزرگواري خدايا درود فرست بر پدر ما آدم
بَديعِ فِطْرَتِکَ الَّذي کَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلاَّئِکَتِکَ وَاَبَحْتَهُ جَنَّتَکَ

پديده خلقت که گراميش داشتي به سجده کردن فرشتگانت و مباح کردي بر او بهشتت را
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي اُمِّنا حَوّاَّءَ الْمُطَهَّرَةِ مِنَ الرِّجْسِ الْمُصَفّاتِ مِنَ الدَّنَسِ
خدايا درود فرست بر مادر ما حواء که از پليدي پاک و از چرکي و آلودگي مصفا گشت و از ميان آدميان
الْمُفَضَّلَةِ مِنَ الاِْنْسِ الْمُتَرَدِّدَةِ بَيْنَ مَحالِّ الْقُدُْسِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي
برتري داشت و در ميان جايگاههاي قدسيان رفت و آمد کرده خدايا درود فرست بر
هابيلَ وَشَيْثٍ وَاِدْريسَ وَنُوحٍ وَهُودٍ وَصالِحٍ وَ اِبْراهيمَ وَاِسْماعيلَ
هابيل و شيث و ادريس و نوح و هود و صالح و ابراهيم و اسماعيل
وَاِسْحقَ وَيَعْقُوبَ وَيُوسُفَ وَالاْسْباطِ وَلُوطٍ وَشُعَيْبٍ وَاَيُّوبَ
و اسحاق و يعقوب و يوسف و اسباط (يعقوب ) و لوط و شعيب و ايوب
وَمُوسي وَهارُونَ وَيُوشَعَ وَميشا وَالْخِضْرِ وَذِي الْقَرْنَيْنِ وَيُونُسَ
و موسي و هارون و يوشع و ميشا و خضر و ذي القرنين و يونس
وَاِلْياسَ وَالْيَسَعَ وَذِي الْکِفْلِ وَطالُوتَ وَداوُدَ وَسُلَيْمانَ وَزَکَرِيّا
و الياس و اليسع و ذا الکفل و طالوت و داود و سليمان و زکريا
وَشَعْيا وَيَحْيي وَتُورَخَ وَمَتّي وَاِرْمِيا وَحَيْقُوقَ وَدانِيالَ وَعُزَيْرٍ
و شعيا و يحيي و تورخ و متي و ارميا و حيقوق و دانيال و عزير
وَعيسي وَشَمْعُونَ وَجِرْجيسَ وَالْحَوارِيّينَ وَالاْتْباعِ وَخالِدٍ
و عيسي و شمعون و جرجيس و حواريين عيسي و پيروانشان و خالد
وَحَنْظَلَةَ وَلُقْمانَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْ
و حنظله و لقمان خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و رحمت فرست بر
مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ وَبارِکْ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّيْتَ
بر محمد و آل محمد و برکت فرست بر محمد و آل محمد چنانچه درود فرستادي
وَرَحِمْتَ وَبارَکْتَ عَلي اِبْرهيمَ وَآلِ اِبْرهيمَ اِنَّکَ حَميدٌ مَجيدٌ
و رحمت و برکت فرستادي بر ابراهيم و آل ابراهيم که براستي تويي ستوده و بزرگوار
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَي الاْوْصِياَّءِ وَالسُّعَداَّءِ وَالشُّهَداَّءِ وَاَئِمَّةِ الْهُدي
خدايا درود فرست بر اوصياء و اهل سعادت و شهيدان و امامان راهنما
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَي الاْبْدالِ وَالاْوْتادِ وَالسُّيّاحِ وَالْعُبّادِ وَالْمُخْلِصينَ وَالزُّهّادِ
خدايا درود فرست بر ابدال (دسته اي از صلحاء) و اوتاد و سياحان و پرستش کنندگان و مخلصان و پارسايان
وَاَهْلِ الجِدِّ وَالاِْجْتِهادِ وَاخْصُصْ مُحَمَّداً وَاَهْلَ بَيْتِهِ بِاَفْضَلِ
و اهل جديت و کوشش و مخصوص گردان محمد و خاندانش را به بهترين
صَلَواتِکَ وَاَجْزَلِ کَراماتِکَ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ مِنّي تَحِيَّةً وَسَلاماً
درودهايت و فراوانترين کرامتهايت و به روح و جسدش از جانب من تحيت و سلامي برسان
وَزِدْهُ فَضْلاً وَشَرَفاً وَکَرَماً حَتّي تُبَلِّغَهُ اَعْلي دَرَجاتِ اَهْلِ الشَّرَفِ
و فضل و شرافت و بزرگواريش را فزون کن به حدي که او را به اعلي درجه اهل شرافت
مِنَ النَّبِيّينَ وَالْمُرْسَلينَ وَالاْفاضِلِ الْمُقَرَّبينَ اَللّهُمَّ وَصَلِّ
از پيمبران و رسولان و فاضلان مقربت برساني خدايا درود فرست
عَلي مَنْ سَمَّيْتُ وَمَنْ لَمْ اُسَمِّ مِنْ مَلاَّئِکَتِکَ وَاَنْبِي اَّئِکَ وَرُسُلِکَ
بر هرکس که من نام بردم و هرکه از فرشتگان و پيمبران و رسولان
وَاَهْلِ طاعَتِکَ وَاَوْصِلْ صَلَواتي اِلَيْهِمْ وَاِلي اَرْواحِهِمْ
 و فرمانبردارانت را که من نام نبردم و درودهاي مرا بر ايشان و بر ارواحشان برسان وَاجْعَلْهُمْ اِخْواني فيکَ وَاَعْواني عَلي دُعاَّئِکَ اَللّهُمَّ اِنّي اَسْتَشْفِعُ بِکَ اِلَيْکَ

و آنان را برادران من در دين و کمک کارانم در دعاي به درگاهت قرار ده خدايا من شفيع گردانم تو را پيش خودت
وَبِکَرَمِکَ اِلي کَرَمِکَ وَبِجُودِکَ اِلي جُودِکَ وَبِرَحْمَتِکَ اِلي رَحْمَتِکَ
و کرمت را پيش کرمت و جودت را پيش جودت و رحمتت را پيش رحمتت
وَبِاَهْلِ طاعَتِکَ اِلَيْکَ وَاَسئَلُکَ الّلهُمَّ بِکُلِّ ما سَئَلَکَ بِهِ اَحَدٌ مِنْهُمْ مِنْ
و اهل طاعتت را پيش درگاهت و از تو خواهم خدايا به هرچه يکي از آنها بوسيله آن تو را
مَسْئَلَةٍ شَريفَةٍ غَيْرِ مَرْدُودَةٍ وَبِما دَعَوْکَ بِهِ مِنْ دَعْوَةٍ مُجابَةٍ غَيْرِ مُخَيَّبَةٍ
خواسته از سؤالهاي شريفي که برنگشته و به آنچه تو را خوانده اند از دعاي پذيرفته شده اي که به نوميدي نکشيده
يااَللّهُ يارَحْمنُ يا رَحيمُ يا حَليمُ يا کَريمُ يا عَظيمُ يا جَليلُ يامُنيلُ
اي خدا اي بخشاينده اي مهربان اي بردبار اي کريم اي بزرگ اي با جلالت اي بخشنده
يا جَميلُ يا کَفيلُ يا وَکيلُ يا مُقيلُ يا مُجيرُ يا خَبيرُ يا مُنيرُ يا مُبيرُ
اي زيبا اي سرپرست اي وکيل اي ناديده گير اي پناه ده اي آگاه اي روشني ده اي نابود کن
يا مَنيعُ يا مُديلُ يا مُحيلُ يا کَبيرُ يا قَديرُ يا بَصيرُ يا شَکُورُ يا بَرُّ
اي والامقام اي چرخاننده اي جابجا کننده اي بزرگ اي توانا اي بينا اي شکرپذير اي نيکوکار
يا طُهْرُ يا طاهِرُ يا قاهِرُ يا ظاهِرُ يا باطِنُ يا ساتِرُ يا مُحيطُ يا مُقْتَدِرُ
اي پاک اي پاکيزه اي قاهر اي پيدا اي پنهان اي پرده پوش اي احاطه دار اي با اقتدار
يا حَفيظُ يا مُتَجَبِّرُ يا قَريبُ يا وَدُودُ يا حَميدُ يا مَجيدُ يا مُبْدِئُ
اي نگهبان اي داراي بزرگي اي نزديک اي محبوب همه اي ستوده اي بزرگوار اي پديدآرنده
يا مُعيدُ يا شَهيدُ يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ يا قابِضُ

اي بازگرداننده اي گواه اي احسان بخش اي نيکوبخش اي نعمت بخش اي زياده بخش اي گيرنده

يا باسِطُ يا هادي يا مُرْسِلُ يا مُرْشِدُ يا مُسَدِّدُ يا مُعْطي يا مانِعُ
اي گشايش ده اي راهنما اي فرستنده اي رهنمون اي محکم کننده اي دهنده اي منع کننده يا دافِعُ يا رافِعُ يا باقي يا واقي يا خَلاّقُ يا وَهّابُ يا تَوّابُ يا فَتّاحُ
اي جلوگيرنده اي بلند کننده اي باقي اي نگهدار اي آفريننده اي بخشش پيشه اي توبه پذير اي گشاينده
يا نَفّاحُ يا مُرْتاحُ يا مَنْ بِيَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ يا نَفّاعُ يا رَؤُفُ يا عَطُوفُ
اي زياده بخش اي رحمت بخش اي که بدست او است هر کليد اي سودرسان اي مهربان اي باعطوفت
يا کافي يا شافي يا مُعافي يا مُکافي يا وَفِيُّ يا مُهَيْمِنُ يا عَزيزُ يا
اي کفايت کننده اي درمان بخش اي بهبودي بخش اي پاداش دهنده اي باوفا اي نگهبان خلق اي با عزت اي
جَبّارُ يا مُتَکَبِّرُ يا سَلامُ يا مُؤْمِنُ يا اَحَدُ يا صَمَدُ يا نُورُ يا مُدَبِّرُ يا
جبار اي بزرگوار اي سلامت بخش اي ايمني بخش اي يکتا اي بي نياز اي نور اي مدبر کارها اي
فَرْدُ يا وِتْرُ يا قُدُّوسُ يا ناصِرُ يا مُونِسُ يا باعِثُ يا وارِثُ يا عالِمُ
يگانه اي تنها اي پاکيزه اي ياور اي همدم اي برانگيزنده اي ارث برنده اي دانا
يا حاکِمُ يا بادي يا مُتَعالي يا مُصَوِّرُ يا مُسَلِّمُ يا مُتَحَبِّبُ يا قاَّئِمُ يا
اي حکم کننده اي آغاز کننده اي برتر اي صورت بخش اي سلامت بخش اي دوستي ورز اي قائم به کار خلق

يا دائِمُ يا عَليمُ يا حَکيمُ يا جَوادُ يا بارِي ءُ يا باَّرُّ يا ساَّرُّ يا عَدْلُ
اي جاويدان اي دانا اي فرزانه اي بخشنده اي آفريننده اي نيکوکار اي شادي بخش اي دادگستر
يافاصِلُ يا دَيّانُ يا حَنّانُ يا مَنّانُ يا سَميعُ يا بَديعُ يا خَفيرُ يا مُعينُ
اي جداکننده اي جزاده اي نعمت بخش اي عطابخش اي شنوا اي پديدآرنده اي پناه ده اي ياور
[مُغَيِّرُ] ياناشِرُ ياغافِرُ ياقَديمُ يامُسَهِّلُ يا مُيَسِّرُ يا مُميتُ يا مُحْيي
اي نشر دهنده اي آمرزنده اي قديم اي آسان کننده اي هموارکننده اي ميراننده اي زنده کننده
يا نافِعُ يا رازِقُ يا مُقْتَدِرُ يا مُسَبِّبُ يا مُغيثُ يا مُغْني يا مُقْني
اي سودده اي روزي ده اي با اقتدار اي سبب ساز اي فريادرس اي بي نيازکننده اي دارايي دهنده
يا خالِقُ يا راصِدُ يا واحِدُ يا حاضِرُ يا جابِرُ يا حافِظُ يا شَديدُ
اي آفريننده اي نگهبان اي يگانه اي حاضر اي جبران کننده اي نگهدار اي استوار
يا غِياثُ يا عاَّئِدُ يا قابِضُ يا مَنْ عَلا فَاسْتَعْلي فَکانَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلي
اي فريادرس اي ثروت ده اي گيرنده اي که والايي و برتري و به ديدگاه اعلايي
يا مَنْ قَرُبَ فَدَنا وَبَعُدَ فَنَاي وَعَلِمَ السِّرَّ وَاَخْفي يا مَنْ اِلَيْهِ التَّدْبيرُ
اي که نزديکي و بسيار هم نزديک و دور است و بسيار هم دور داناي سر و نهان اي که تدبير
وَلَهُ الْمَقاديرُ وَيا مَنِ الْعَسيرُ عَلَيْهِ [سَهْلٌ] يَسيرٌ يا مَنْ هُوَ عَلي ما يَشاَّءُ قَديرٌ

امور با او است و اندازه ها از او است و اي که دشوار براي او سهل و آسان است اي که بر هرچه بخواهد توانا است
يا مُرْسِلَ الرِّياحِ يا فالِقَ الاِْصْباحِ يا باعِثَ الاْرْواحِ
اي فرستنده بادها اي شکافنده سپيده صبح اي برانگيزاننده ارواح
يا ذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ يا رادَّ ما قَدْ فاتَ يا ناشِرَ الاْمْواتِ
اي صاحب جود و سخاوت، اي برگرداننده آنچه از دست رفته، اي زنده کننده مردگان
يا جامِعَ الشَّتاتِ يا رازِقَ مَنْ يَشاَّءُ [بِغَيْرِ حِسابٍ وَيا] فاعِلَ ما يَشاَّءُ کَيْفَ يَشاَّءُ
اي گردآورنده پراکنده ها اي روزي ده بي حساب بهر که خواهي و اي انجام دهنده
هرچه بخواهي بهرطور که خواهي
وَيا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ يا حَيُّ يا قَيُّومُ يا حَيّاً حينَ لا حَيَّ
و اي صاحب جلالت و بزرگواري اي زنده اي پاينده اي زنده در آن هنگام که زنده اي نبود
يا حَيُّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتي يا حَيُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ بَديعُ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ
اي زنده و زنده کننده مردگان اي زنده که معبودي جز تو نيست پديدآرنده آسمانها و زمين
يا اِلهي وَسَيِّدي صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
اي معبود من و آقاي من درود فرست بر محمد و آل محمد
وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ بارِکْ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَما صَلَّيْتَ
و رحمت فرست بر محمد و آل محمد وبرکت ده بر محمد و آل محمد چنانچه درود فرستادي
وَبارَکْتَ وَرَحِمْتَ عَلي اِبْرهيمَ وَآلِ اِبْرهيمَ اِنَّکَ حَميدٌ مَجيدٌ
و برکت دادي و رحمت فرستادي بر ابراهيم و آل ابراهيم که براستي تويي ستوده و بزرگوار
وَارْحَمْ ذُليّ وَ فاقَتي وَفَقْري وَانْفِرادي وَوَحْدَتي وَخُضُوعي بَيْنَ يَدَيْکَ
و رحم کن به خواري من و پيچارگيم و نداريم و تک و تنهاييم و فروتنيم در برابرت

وَاعْتِمادي عَلَيْکَ وَتَضَرُّعي اِلَيْکَ اَدْعُوکَ دُعاَّءَ الْخاضِعِ
و اعتمادي که بر تو دارم و زاريم به درگاهت تو را خوانم خواندن شخص فروتن
الذَّليلِ الْخاشِعِالْخاَّئِفِ الْمُشْفِقِ الْباَّئِسِ الْمَهينِ الْحَقيرِ الْجائِعِ
خوار خاشع ترسان هراسان پريشان بي مقدار کوچک گرسنه
الْفَقيرِ الْعاَّئِذِ الْمُسْتَجيرِ الْمُقِرِّ بِذَنْبِهِ الْمُسْتَغْفِرِ مِنْهُ الْمُسْتَکينِ لِرَبِّهِ
فقير پناهنده پناه خواه معترف به گناه آمرزش خواه از گناه درمانده و زاري کننده به درگاه پروردگار
دُعاَّءَ مَنْ اَسْلَمَتْهُ ثِقَتُهُ وَرَفَضَتْهُ اَحِبَتُّهُ وَعَظُمَتْ فَجيعَتُهُ دُعاَّءَ حَرِقٍ
و خواندن شخصي که ياران مورد اعتمادش او را واگذار ده و دوستانش او را رها کرده و درد جانسوزش بزرگ گشته خواندن شخص دلسوخته
حَزينٍ ضَعيفٍ مَهينٍ باَّئِسٍ مُسْتَکينٍ بِکَ مُسْتَجيرٍ
غمگين ناتوان بي مقدار پريشان درمانده اي که به تو پناه آورده
اَللّهُمَّ وَاَسئَلُکَ بِاَنَّکَ مَليکٌ وَاَنَّکَ ما تَشاَّءُ مِنْ اَمْرٍ يَکُونُ وَاَنَّکَ عَلي ما تَشاَّءُ قَديرٌ
خدايا از تو خواهم چون تويي فرمانروا و تو چناني که هرکاري را بخواهي مي شود و تويي که بر هرچه بخواهي توانايي
وَاَسئَلُکَ بِحُرْمَةِ هذَا الشَّهْرِ الْحَرامِ وَالْبَيْتِ الْحَرامِ وَالْبَلَدِ الْحَرامِ
و از تو خواهم به حرمت اين ماه محترم و خانه محترم (کعبه ) و شهر محترم (مکه )
وَالرُّکْنِ وَالْمَقامِ وَالْمَشاعِرِالْعِظامِ وَبِحَقِّنَبِيِّکَ مُحَمَّدٍعَلَيْهِ وَ الِهِ السَّلامُ
و رکن و مقام و مشعرهاي بزرگ (جاهاي مناسک حج ) و به حق پيامبرت محمد عليه و آله السلام
يا مَنْ وَهَبَ لآدَمَ شَيْثاً وَ لاِِبْراهيمَ اِسْماعيلَ وَ اِسْحاقَ
اي که شيث را به آدم بخشيدي و اسماعيل و اسحاق را به ابراهيم دادي

وَ يا مَنْ رَدَّ يُوسُفَ عَلي يَعْقوُبَ وَيا مَنْ کَشَفَ بَعْدَ الْبَلاءِ ضُرَّ اَيُّوبَ
و اي که يوسف را به يعقوب برگرداندي و اي که پس از مبتلا شدن ايوب ناراحتيش را برطرف کردي
يا راَّدَّ مُوسي عَلي اُمِّهِ وَ زاَّئِدَ الْخِضْرِ في عِلْمِهِ وَيا مَنْ وَهَبَ لِداوُدَ سُلَيْمانَ
اي که موسي را به مادرش برگرداندي و دانش خضر را افزون کردي اي که دادي به داود سليمان را
وَلِزَکَرِيّا يَحْيي وَلِمَرْيَمَ عيسي يا حافِظَ بِنْتِ شُعَيْبٍ
و به زکريا يحيي را و به مريم عيسي را اي نگهدار دختر شعيب
وَيا کافِلَ وَلَدِ اُمِّ مُوسي اَسئَلُکَ اَنْ تُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
اي کفالت کننده فرزند مادر موسي از تو خواهم که درود فرستي بر محمد و آل محمد
وَاَنْ تَغْفِرَ لِي ذُنُوبي کُلَّها وَتُجيرَني مِنْ عَذابِکَ وَتُوجِبَ لي رِضْوانَکَ وَاَمانَکَ وَاِحْسانَکَ وَغُفْرانَکَ وَجِنانَکَ
و گناهانم را بيامرزي و از عذاب خود مرا در پناه گيري و مرا مستوجب خوشنودي
و ايمني و احسان و آمرزش و بهشتت قرار دهي
وَاَسئَلُکَ اَنْ تَفُکَّ عَنّي کُلَّ حَلْقَةٍ بَيْني وَبَيْنَ مَنْ يُؤْذيني وَتَفْتَحَ لي کُلَّ بابٍ
و از تو خواهم که باز کني برايم هر حلقه اي که ميان من و ميان آزار کننده من است و بگشايي به رويم هر دري را
وَتُلَيِّنَ لي کُلَّ صَعْبٍ وَتُسَهِّلَ لي کُلَّ عَسيرٍ وَتُخْرِسَ عَنّي کُلَّ ناطِقٍ بِشَرٍّ
و نرم کني برايم هر دشواري را و آسان کني برايم هر مشکلي را و لال کني از من زبان هر بدگو را
وَتَکُفَّ عَنّي کُلَّ باغٍ وَتَکْبِتَ عَنّي کُلَّ عَدُوٍّ لي وَحاسِدٍ وَتَمْنَعَ مِنّي کُلَّ ظالِمٍ
و بازداري از من هر زورگو را و خوار کني دشمنان و حسودان مرا و بازداري از من هر ستمگري را
وَتَکْفِيَني کُلَّ عائِقٍ يَحُولُ بَيْني وَبَيْنَ حاجَتي
و کفايت کني از من هر مانعي را که ميان من و حاجتم حائل شود
وَيُحاوِلُ اَنْ يُفَرِّقَ بَيْني وَبَيْنَ طاعَتِکَ وَيُثَبِّطَني عَنْ عِبادَتِکَ يا مَنْ اَلْجَمَ الْجِنَّ الْمُتَمَرِّدينَ
و بخواهد که ميان من و اطاعت تو را جدايي اندازد و از پرستش تو بازم دارد اي که مهار کردي جنيان نافرمان را
وَقَهَرَ عُتاةَ الشَّياطينِ وَاَذَلَّ رِقابَ الْمُتَجَبِّرينَ
و مقهور ساختي شياطين سرکش را و گردنِ گردن کشان را به خواري کشاندي
وَرَدَّ کَيْدَ الْمُتَسَلِّطين عَنِ الْمُسْتَضْعَفينَ اَسئَلُکَ بِقُدْرَتِکَ عَلي ما تَشاءُ
و نقشه هاي شوم مسلط شدگان را از ناتوان ها بازگرداندي از تو خواهم به حق تواناييت بر هرچه خواهي
وَتَسْهيلِکَ لِما تَشاءُ کَيْفَ تَشاءُ اَنْ تَجْعَلَ قَضاَءَ حاجَتي فيما تَشاَءُ
و آسان کردنت هرچه را بهر نحو که خواهي که قرار دهي برآوردن حاجتم را در هرچه خواهي
پس سجده کن بر زمين و بر خاک بگذار دو طرف روي خود را و بگو:
 اَللّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ وَبِکَ امَنْتُ فَارْحَمْ ذُلّي وَفاقَتي وَاجْتِهادي وَتَضَرُّعي وَمَسْکَنَتي وَفَقْري اِلَيْکَ يا رَبِّ ؛ خدايا براي تو سجده مي کنم و به تو ايمان دارم پس رحم کن به خواري من و نداريم و سعي و کوششم و زاري و بيچارگي ام و نيازم به درگاهت اي پروردگار.
و کوشش کن که اشک بريزد چشمهاي تو اگر چه بقدر سرمگسي (سوزني) باشد بدرستي که اين علامت استجابت است.